درکه بود. یک جایی نشسته بودیم. آقای تخت کناری شروع کرد به سیگار کشیدن. شوخی شوخی ازم سوال کرد که سیگار می کشم یا نه. شوخی شوخی گفتم بله. شوخی شوخی رفت ازش یک نخ سیگار گرفت. روشن کردیم و تا نصفه کشیدیم و خندیدیم. خاموش کردیم. آدمش نبودیم.
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 21
چرا آدم وقتی توی دو قدمی رسیدن به آرزوهاشه، همه چیز به هم می خوره و مثل مه محو میشه، گویی سرابی بیش نبوده؟
شاید این هم از تفریحات خداست. نزدیک کردن و فاصله دادن.
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 29
نیت داشتم که عناوین پست هام به صفر برسد و بعد تصمیم بگیرم که چه کنم.
زندگی همیشه همینطور بوده: غیر قابل پیش بینی و پر فراز و نشیب. توقف در مسیر پنج شش هفت، به جای صفر. نیمه تمام بودن، نیمه تمام ماندن.
اما روح خودم.... این روح خودم بوده که به صفر رسیده.
بی حرف ترینم.
نمی نویسم.
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 25
عمیقا دلم می خواد یک جوجه اردک داشته باشم. حیوون خونگی بچگی هام بود و از شنا کردنش داخل تشت آب لذت می بردم. فقط همینش خاطرمه.
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 29
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 25
می شینه غصه ی دیگران رو می خوره. هر بار که بهم زنگ می زنه، می گم برادر من، هر کسی مسئول زندگی خودشه. مادامیکه تفنگ نذاشتن روی کله ی آدم ها تا مجبور به کاریشون کنن، آدم ها در قبال انتخابات خودشون مسئولن. تو چرا غصه ی اون ها رو می خوری؟ خود اونا می تونن شرایطشون رو مدیریت کنن. میگه: آدم احساسات داره، آدم از ناراحتی بقیه نباید ناراحت بشه؟
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 37
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 30
امروز یکی جوین شد تلگرام، که دیدم اسمش رو نوشتم: shomarebank. هیچ ایده ای ندارم برای این نامگذاری! چیه این!
مدت های مدیدی هست که شماره ذخیره نمی کنم.
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 24
آه عزیز من. بیا و پیدایم کن. من همینجا هستم. درست همین جا. کنار تو. آه عزیز من. اگر بدانی چه قدر منتظرت هستم. اگر بدانی چه صمیمانه تو را صدا می زنم عزیز من!
+ برای او.
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 23
یه جوریه. یه جوریه که احساس می کنم پس از سال های درازی، به آینه نگاه می کنم. روحش. حس می کنم که روحش شبیه روح منه.
برچسب : نویسنده : esesefr-30 بازدید : 26